آقا دلت شکسته ز تیغ زبان خصم ... غصه نخور توقعی از نانجیب نیست
جز درد و غصه سینه ما را مجیب نیست
زخمی به دل نشسته که هیچش طبیب نیست
خاکم به سر به حضرت هادی(ع) چه کردهاند؟
دشنام بر سلاله زهرا(س) عجیب نیست
از سامرا صدای تو بر گوش میرسد
اینها جزای کشته شیبالخضیب نیست
آقا دلت شکسته ز تیغ زبان خصم
غصه نخور توقعی از نانجیب نیست
ای یوسف شکستهدل من حلال کن
در ما اگر برای تو خیری نصیب نیست
غافل شدیم از تو و از روزگار تو
ور نه چنین جسور شدن در رقیب نیست
ما زندهایم و قلب شما را شرر زدند
بر سینه تو آتشی از پشت در زدند
این دشمنان که زخم شما را نمک زدند
دیروز، کوچه، مادرتان را ...
اینان که این چنین دلتان را شکستهاند
در شام روی نیزه سری را شکستهاند
این دستها که قلب شما را دریدهاند
دیروز موی عمهتان را کشیدهاند
امروز جنگ و غفلت عالیجانبها
دیروز کوفه، زینب و بزم شرابها
میترسم از دورویی پشمینهپوشها
از چشمهای خیرهی بردهفروشها
برگرد ذوالفقار علی(ع) گاه عاشقیست
قرآن بخوان، به دست کسی خیزران که نیست
روضه بخوان فدای دو تا نرگس ترت
از قتلگاه و خنجر و از داغ مادرت
روضه بخوان برای گدایان محفلت
روضه بخوان کمی که سبک میشود دلت
از چه به روی نوکر خود چشم بستهای؟
کنجی غریب دست به زانو نشستهای
ما کیستیم؟ تشنه جام شهادتیم
جانبرکف ایستاده مطیع ولایتیم
ما چشم بر دهان شما مست طاعتیم
ابناء حیدریم و سراپای غیرتیم
کافیست اینکه پیر خراسان امان دهد
با إذنتان اشارت ابرو نشان دهد
ما سینه را به امر شما چاک میکنیم
ما هرچه دشمن است، در خاک میکنیم
ما مردهایم مگر که سگی دم بر آورد
اُو اُو کند و نام شما را بیاورد
روباه چشم بر دهن خوک دوخته
ای بیحیای سگصفت خودفروخته
مهدی اگر امان بدهد باده میزنیم
بر گردن کثیف تو قلاده میزنیم
شیعه سر حرف خودش ایستاده است
چیزی ز عمر نحس تو باقی نمانده است
ما بادهنوش باده مینای کوثریم
جانبرکفان خامنهای، پور حیدریم
از نسل فاو و فکه و خاک دوئیجیام
فریاد میزنم که آری بسیجیام
(کاتب)عبدالله، محمد معاذاللهیپور