سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آسمانی ها
 

بشر از آغاز پیدایى اش تاکنون، همواره چشم انتظار نجاتبخشى اصلاحگر بوده است. این موعود که در آیین مزدیسنا «سوشیانس» خوانده مى شود، به صورتى همان کالکىِ هندوان (دهمین تجلى ویشنو)، بوداى پنجم بوداییان، مسیحاى یهودیان، فارقلیط مسیحیان و حضرت مهدى (عج) مسلمانان است. البته چنین اندیشه اى تنها مختص این ادیان نیست، چنین روایاتى در اشکال مختلف از قصص مذهبى گرفته تا اساطیر و افسانه ها، بلکه در میان همه اقوام و ملل متمدن و غیرمتمدن جهان و حتى قبایل بدوى وجود داشته است; مثلا در میان سرخپوستان امریکاى میانى، آزتکها از کتسال کواتل (Quetzal Coatl) و تولتکها از سه آکاتل توپیلتسین ( CeAcatl Topiltzin) و مایاها از کوکولکان (Kukulcan) در اساطیر خویش یاد مى کنند، که احتمالا منشأ هر سه یکى است. 
ایشان بر این باور بودند که این شخصیتهاى اسطوره اى، که تدریجاً به مقام خدایى ارتقا یافتند، همان گونه که به شکل ناگهانى و اسرارآمیزى ناپدید شدند، دوباره روزى مراجعت مى کنند و باعث نجات مردم و سامان بخشیدن به اوضاع جامعه خویش خواهند شد.
اینکاها نیز از ایزدى آفریننده موسوم به ویراکوچا (Virakocha) نام مى برند و معتقدند پس از آن که کار آفرینش به دست وى پایان یافت، دستورهایى براى مردمش بر جاى گذاشت; و قبل از آن که در آسمان ناپدید شود، قول داد که روزى مراجعت خواهد کرد.
ساکنان جزایر ملانئید (Melaneid)، واقع در جنوب اقیانوس آرام، در این باره افسانه اى دارند مبنى بر این که در زمانهاى دور، پادشاه یک سرزمین ناشناس ـ که امریکا نام داشت ـ به دیدار آنها آمده بود. نام این خدا جان فرام (John Frum) بود، که به آنها قول داد در روزى از روزها با پنجاه هزار تن از پیروان آسمانى اش از دهانه آتشفشان مازور (Masur) بیرون آید و زندگىِ فقیرانه بومیان را بهبود بخشد و براى آنها خوشبختى به ارمغان آورد. ولى بومیان مى گویند این خدا فقط در صورتى نزد آنها باز خواهد گشت که آنها سنتها را زنده نگاه داشته و خدایان را پرستش کنند. گذشته از اینها، چنین معتقداتى را مى توان در اساطیر کهن مصر باستان، چین و یا افسانه هاى یونانى بازشناخت. 

اعتقاد به موعود در عقاید مانوى نیز خودنمایى مى کند. در قطعه شماره 9 اسناد مکشوفه تورفان (کلکسیون لنینگراد) پرسشهایى درباره آخرالزمان و علامات آن مطرح مى شود. این اسناد سالها پس از زمان مانى نوشته شده است، ولى از آنها چنین بر مى آید که پیروان مانى به ظهور وى در آخرالزمان معتقد بوده اند. تکه هایى از کتاب شاپورگان مانى وجود دارد که در آنها اشاره به ظهور مانى نمى شود، اما از قراینى چنین به دست مى آید که انتظار ظهور عیسى را دارند. در شاپورگان، ترجمه مولر، نام «خرد شهر ایزد» آمده که در آخرالزمان باید ظهور بکند. جکسون عقیده دارد که بى شک عیسى به این لقب نامیده شده است. در قطعات پهلوى لنینگراد به «آمدشنیه ییشو زندگر» و در جاى دیگر «مردان پوسر» اشاراتى شده است. 
به هر حال، وقایعى که با ظهور مصادف مى شود، عبارت از علامات شگفت انگیزى است که در آسمان پدید مى آید و برآمدن «خرد شهر ایزد» دلالت مى کند، و دانش را پیش از تکمیل فرشگرد به دنیا مى آورد. فرشتگانى از شرق و غرب به فرمان او فرستاده مى شوند و به همه اهل دنیا پیام مى فرستند. اما اشخاص شرور او را انکار مى کنند و 

 به موجب روایات زرتشتى، و بنا به یشت نوزدهم، در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد مى شود که با نام عمومى سوشیانس خوانده مى شوند. این نام بخصوص براى تعیین آخرین موعود تخصیص یافته و او آخرین مخلوق اهورامزدا خواهد بود. 

کاذب مى شمارند. از طرف دیگر، پنج تن از نگهبانان پیروزگر آسمانها و زمینها با پرهیزگاران و دیوان فروتن به پرستش او سر فرود مى آورند.
برخلاف دیگر ادیان، که معمولا منتظر یک موعود نجاتبخش اند، ـ زرتشیان منتظر سه موعود هستند که هر یک از آنها به فاصله هزار سال از دیگرى ظهور خواهد کرد. در این جا لازم است قبل از پرداختن به مسئله سه موعود، اشاره اى گذرا به بحث ادوار جهانى یا سال کیهانى در آیین زرتشت داشته باشیم، که افسانه ظهور این موعودهاى سه گانه در چنین چارچوبى جاى داده شده است. البته باید یادآور شویم که متنهاى زرتشتى درباره این که «سال کیهانى» از چند هزاره تشکیل مى شود همسخن نیستند.
 پاره اى مى گویند از نُه هزاره، و برخى این دوره جهانى را به مناسبت دوازده برج سال طبیعى و دوازده نشان منطقة البروج متشکل از دوازده هزاره مى دانند. قراینى نیز حکایت مى کند رقم اصلى شش هزار سال بوده و به تدریج به نُه هزار سال و دوازده هزار سال افزایش یافته است.
امیل بنونیست (Emil Benveniste) در این باره مى نویسد: نُه هزار سال عقیده زروانیان و دوازده هزار سال اعتقاد مزدیسنان غیر زروانى است.
در سه هزاره اول، اهورامزدا عالم فروهر، یعنى عالم روحانى را بیافرید، که عصر مینوى جهان بوده است. در سه هزاره دوم از روى صور عالم روحانى، جهان جسمانى خلقت یافت. در این دوره امور جهان و زندگى مردمان فارغ از گزند و آسیب بود و به همین دلیل عصر طلایى تاریخ دینى مزدیسنان نامیده مى شود. سه هزاره سوم، دوران شهریارى شهریاران و خلقت بشر و طغیان و تسلط اهریمن است. زرتشت درست در آغاز هزاره اول از دوران چهارم زاده شد; یعنى هنگامى که بنابر سنتْ دوران واپسین از چهار دوره عمر جهان بود.
به موجب روایات زرتشتى، و بنا به یشت نوزدهم، در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد مى شود که با نام عمومى سوشیانس خوانده مى شوند. این نام بخصوص براى تعیین آخرین موعود تخصیص یافته و او آخرین مخلوق اهورامزدا خواهد بود. 
کلمه «سوشیانس» که از ریشه «سو» به معنى سودمند است، در اوستا سئوشیانت (Saoshyant) آمده و در پهلوى به اشکال گوناگونى چون: سوشیانت، سوشیانس، سوشانس، سوشیوس یا سیوشوس آمده است. در فروردین یشت، بند 129، در معنى سوشیانت چنین آمده است: «او را از این جهت سوشیانت خوانند; براى آن که او به کلیه جهان مادى سود خواهد بخشید.»
این کلمه چندین بار در گاتاها براى شخص زرتشت به کار رفته و پیامبر خود را سوشیانت خوانده; یعنى کسى که از وجودش سود و نفع برمى خیزد و سود رساننده است. همین موضوع در یسنا (59/28) نیز تکرار شده است. 
در یسنا (24/5) از سوشیانسها با عنوان نوکنندگان جهان و مردانى که هنوز متولد نشده اند یاد مى شود: 
ستایش و نیایش و خشنودى و آفرین با فروهرهاى همه پاکان; آن پاکانى که مرده اند و آن پاکانى که زنده اند و آن مردانى که هنوز زاییده نشده، سوشیانتهاى نوکننده اند.
و در فروردین یشت کرده 1 فقره 7 آمده است: 
اى سپنتمان! فروهرهاى نخستین آموزگاران دین و فروهرهاى مردانى که هنوز متولد نشدند و در آینده سوشیانسهاى نوکننده جهان خواهند بود، از فروهرهاى سایر مردمان قویتر هستند.
در گزارش پهلوىِ وندیداد (19/5) سوشیانت به صورتِ «Sut aumand» سودمند آمده و از آن هنگامى سخن رفته که میان زرتشت و اهریمن (انگرمینو) جدالى سخت بوده است. اهریمن دیوان را برمى انگیزد تا زرتشت را هلاک کنند، اما زرتشت با خواندن ادعیه و توسل به کلام مقدس دیوان را مى راند و بر آن مى شود تا آفرینش شر اهریمنى را نابود سازد. اهریمن به تمنا مى خواهد زرتشت را منصرف کند، اما زرتشت در جوابش مى گوید: 
اى اهریمن بدسگال! من آفریده هاى دیو ساخته را تباه مى کنم; دیو نسو (Nasu) ]دیولاشه و مردار[ را بر مى افکنم; پرى خنتائیتى 
اما عمده مطالب درباره سوشیانسها 

 کلمه «سوشیانس» که از ریشه «سو» به معنى سودمند است، در اوستا سئوشیانت (Saoshyant) آمده و در پهلوى به اشکال گوناگونى چون: سوشیانت، سوشیانس، سوشانس، سوشیوس یا سیوشوس آمده است. 

در یشتهاى سیزدهم و بویژه نوزدهم آمده است. در یشت 19، بند 88 به بعد، درباره ظهور سوشیانس در آخرالزمان و نو شدن گیتى و سپرى شدن جهان چنین آمده است: 
فرّ کیانى نیرومند مزدا آفریده را ما مى ستاییم; (آن فر) بسیار ستوده زبردست، پرهیزگار، کارگر چست را که برتر از سایر آفریدگان است; که به سوشیانت پیروزمند و به سایر دوستانش تعلق خواهد داشت. در هنگامى که گیتى را نو سازد; (یک گیتىِ) پیر نشدنى، نمردنى، نگندیدنى، نپوسیدنى، جاودانِ زنده، جاودانِ بالنده و کامروا. در آن هنگامى که مردگان دگرباره برخیزند و به زندگان بى مرگى روى کند. پس آن گاه او (سوشیانت) به در آید و جهان را به آرزوى خود تازه کند. 

پس جهانى که فرمانبردار راستى است فناناپذیر گردد. دروغ دگرباره به همان جایى رانده شود که از آن جا از براى آسیب رساندن به راستى پرستان و نژاد و هستىِ وى آمده بود. تباهکار نابود خواهد گردید; فریفتار رانده خواهد شد. 
در هنگامى که اَستْوَتْ اِرِتَه (= سوشیانت) پیکِ اهورامزدا، پسرِ «ویسْپَه تَئورْوَئیرى از آب کیانسیه به در آید، گرز پیروزمند آزنده; (گرزى) که فریدون دلیر داشت در هنگامى که اژى دهاک (ضحاک) کشته شد. 
که افراسیاب تورانى داشت در هنگامى که زنگیاب دروغگو کشته شد، که کیخسرو داشت در هنگامى که افراسیاب تورانى کشته شد، که کى گشتاسب داشت (آن) آموزگار راستى از براى سپاهش، با این (گرز) او (استوت ارته) دروغ را این جا از گیتى بیرون خواهد کرد. 
او (استوت ارته = سوشیانس) با دیدگان خرد بنگرد. به همه آفریدگان او نگاه خواهد کرد; آنچه زشت نژاد است، او با دیدگان بخشایش سراسر جهان مادى را خواهد نگریست و نظرش سراسر جهان را فنا ناپذیر خواهد ساخت. 
یارانِ استوت ارته پیروزمند به در خواهند آمد. نیک پندار، نیک گفتار، نیک کردار و نیک دین اند و هرگز سخن دروغ به زبان نیاورند. در مقابل آنان خشم خونین سلاح بى فرّ رو به گریز نهد. راستى به دروغ زشتِ تیره بدنژاد غلبه کند. 
منش بد شکست خواهد یافت. منشِ خوب به آن چیره شود. (سخن) دروغ گفته شده، شکست خواهد یافت. سخن راست گفته شده به آن چیره خواهد شد. خرداد و اَمرداد هر دو را شکست دهند: گرسنگى و تشنگى را. خرداد و اَمرداد گرسنگى و تشنگى زشت را شکست دهند. اهریمن ناتوان بدکنش رو به گریز خواهد نهاد. 
بر اساس روایات پهلوى، نطفه زرتشت در دریاچه هامون، ]کیانسیه یا کَسَه اُیه (Kasaoya) [قرار دارد. در آخرین هزاره از عمر جهان (هزاره دوازدهم) سه دوشیزه از این نطفه بارور مى شوند و سه موعود مزدیسنان را مى زایند. در یشت سیزدهم، بند 62، آمده است: 
فروهرهاى نیک تواناى پاک مقدسین را مى ستاییم که نُه و نود و نهصد و نه هزار و نُه بار ده هزار (یعنى 99999) از آنان نطفه سپنتمان زرتشت مقدس را پاسبانى مى کنند. 
اما در یشت سیزدهم، بندهاى 128 و 129 مهم و قابل توجه هستند. در بند 128 مجموعاً از نُه پارسا ـ که شش تن از آنها یاران سوشیانس و سه تن دیگر موعودهاى آینده اند ـ یاد شده و فروشى شان ستوده شده است. 
بنا به مندرجات کتاب پهلوى دادستان دینیک، هنگامى که در آخرالزمان سوشیانس ظهور کند، قیامت مردگان به مدت 57 سال به طول مى انجامد. در این مدت، سوشیانس در کشور مرکزى، یعنى خونیرس،[26] فرمانروا خواهد بود، و شش تن از یارانش در شش کشور دیگر. اینان در طى مدت فرمانروایى شان، که باید به نوعى فرمانروایى معنوى و روحانى تلقى شود، همواره در حال اطاعت از سوشیانس و مجرى فرمانهاى وى خواهند بود. این شش پارساى جاودانى عبارت اند از: 
1. رَئوچَسْ چَئِشمَن (Raocas - Caesman) یعنى روشنى پاشنده، که در دادستان دینیک (فصل 36، فقره 4) روشن چشم (Rosan Casm) یاد شده است، و در کشور اَرِزَه (Arezah) یعنى کشور غربى فرمانده خواهد بود. 
2. هوَرِ 

 بنا به مندرجات کتاب پهلوى دادستان دینیک، هنگامى که در آخرالزمان سوشیانس ظهور کند، قیامت مردگان به مدت 57 سال به طول مى انجامد. در این مدت، سوشیانس در کشور مرکزى، یعنى خونیرس،[26] فرمانروا خواهد بود، و شش تن از یارانش در شش کشور دیگر. اینان در طى مدت فرمانروایى شان، که باید به نوعى فرمانروایى معنوى و روحانى تلقى شود، همواره در حال اطاعت از سوشیانس و مجرى فرمانهاى وى خواهند بود. 

چئِشمَن ( Caesmanـ Hvare) یعنى فروغ خورشید پاشنده، که در دادستان دینیک خور چشم(Xor Casm) آمده است، و در سَوَه (Savah) یعنى کشور شرقى، فرمانده خواهد بود. 
3. فْرادَت خوارِنَه (Fradat xvarenah) یعنى فرّپرور، که در دادستان دینیک فْرادَت ـ فرّه (Fradat Frrah) آمده است، و در کشور فْرَدَ ذَفش (Fradzafs) یعنى کشور جنوب شرقى فرمانده خواهد بود. 
4. ویذَت خوارِنَه (Vidhat xvarenah) یعنى از فرّ برخوردار، که در دادستان دینیک وَرِدَت فَرّه (Varedat Farrah) آمده است، و در کشور ویدَ ذَفشْ (Vida zafs) یعنى کشور جنوب غربى فرمانروا خواهد بود. 
5. وُئورو ـ نِمَه (Vouru nemah ) یعنى فراخ نیایش، که در دادستان دینیک کامک نیایش (Kamak Vaxsisn) آمده است، و در کشور وُروبَرِشت (Vorubarest) یعنى کشور شمال غربى فرمانروا خواهد بود. 

منبع : فصلنامه هفت آسمان 



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/4/16 توسط احمد یوسفی
تمامی حقوق مطالب برای آسمانی ها محفوظ می باشد